قرارداد سوآپ یا معاوضه قراردادی است که بر اساس آن طرفین توافق میکنند که عواید ناشی از ابزارهای مالی خودشان را در آینده معاوضه کنند. این نوع قراردادها معمولا بین شرکتها منعقد میشود و در آن شرایط معامله، از جمله زمان پرداخت و نحوه محاسبه جریانهای نقدی قید میشود. طرفین سوآپ متعهد میشوند که در تاریخ یا تاریخهای مشخص، معاملاتی را با یکدیگر انجام بدهند. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقه خارج از بورس به شکل سوآپ منعقد می شوند.
ارزش ذاتی سهم فاکتوری است که عموما در تحلیل بنیادی در نظر گرفته میشود و در سرمایهگذاریهایی با رویکرد بلندمدت، ارزش ذاتی یک سهم عامل مهمی است که سرمایهگذاران به آن توجه ویژهای دارند. در بازار بورس اوراق بهادار هر سهم و نمادی بر اساس شرایط مختلف در بازار خریدوفروش میشوند که قیمت این سهام بسته به عوامل مختلف بالا و پایین میشود اما تصور رایج این است که قیمت سهام در گذر زمان به سمت ارزش ذاتی آن حرکت میکند.
سرمایهگذارانی که رویکرد بنیادی دارند، در مواجهه با ارزش ذاتی سهم اغلب به دو صورت عمل میکنند:
1. قیمت سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد
زمانی که قیمت سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد با بازار undervalue مواجه هستیم که در این بازار، سرمایهگذاران برای خرید اقدام میکنند. در این حالت ارزش بازاری از ارزش ذاتی سهم کمتر است و پیشبینی میشود قیمت سهم در آینده بیشتر شود بنابراین تمایل سرمایهگذاران به خرید سهم افزایش مییابد.
2. قیمت سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد
زمانی که قیمت سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد با بازار overvalue مواجه هستیم که در این حالت، سرمایه گذاران برای فروش اقدام می کنند. در این حالت ارزش بازاری از ارزش ذاتی سهم بیشتر است و پیشبینی میشود قیمت سهم در آینده کمتر شود بنابراین تمایل سرمایهگذاران به فروش سهم افزایش مییابد.
شناسایی قدرت سودآوری سهام
کارشناسان و تحلیلگران برای مشخص کردن قدرت سودآوری یک سهم، تمامی ابعاد واحد اقتصادی مربوط به آن را مورد بررسی قرار میدهند و قابلیتهای آن را مشخص میکنند. در این راستا تمامی ابعاد کسب وکار از جمله صورتهای مالی، پتانسیل رشد شرکت و داراییهای مشهود و نامشهود یک شرکت مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت مشخص خواهد شد که آیا آن شرکت میتواند در آینده هم سودآوری خود را تکرار کند و افزایش دهد یا خیر.
همچنین کیفیت و چگونگی کسب سود نیز با سنجیدن معیارهایی مثل میزان رضایت کارکنان و مشتریان، وضعیت در مقایسه با رقبا، میزان ریسک، پیشبینی وضعیت سود در آینده و … تعیین میشود. بنابراین برای تعیین ارزش ذاتی، مطالعه و بررسی جریانها و صورتهای مالی شرکت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
برای شناسایی ارزش ذاتی یک شرکت، روشهای مختلفی وجود دارد اما به صورت کلی میتوان سه روش اصلی برای تعیین ارزش داراییهای یک شرکت در نظر گرفت:
رویکرد ترازنامهای
در رویکرد ترازنامهای ارزش کلیه داراییهای مشهود و نامشهود شرکت، محاسبه میشود. محاسبه ارزش خالص دارایی یا NAV شرکت از روشهای رایج رویکرد ترازنامهای است که در آن ذخیره کاهش ارزش داراییها، سود محقق شده بعد از تاریخ ترازنامه، ارزش افزوده پرتفوی غیر بورسی، ارزش افزوده پرتفوی بورسی و حقوق صاحبان سهام با هم جمع شده و بر تعداد سهام شرکت تقسیم میشوند. درواقع در رویکرد ترازنامه ای، صحبتی از سود و زیان شرکت به میان نمیآید و تنها ترازنامه شرکت مورد توجه قرار میگیرد.
رویکرد نسبی
در این روش، ارزش واقعی هر شرکت با توجه به شرکتهای مشابه تعیین میشود و بیشتر برای شرکتهای تولیدی با ثبات کارایی دارد. یکی از بهترین روشها در این رویکرد، استفاده از نسبت P/E است به این صورت که چنانچه نسبت P/E یک شرکت در مقایسه با سایر شرکتهای مشابه آن صنعت پایینتر باشد، سهام آن شرکت با قیمتی کمتر از ارزش واقعی خود معامله میشود.
رویکرد تنزیلی
در این روش، ارزش واقعی هر شرکت با توجه به جریانهای نقدی تولیدی شرکت محاسبه میشود. در رویکرد تنزیلی، جریانهای نقد آتی شرکت، با توجه به یک نرخ مشخص، تنزیل شده و ارزش فعلی شرکت محاسبه میشود. به همین دلیل کارشناسان و تحلیلگران این رویکرد را دقیقترین و بهترین روش در بین روشهای ارزشگذاری ارزیابی میکنند.